تماس با ما درباره ما

خاموشی کورسوی چراغ سینمای کمدی کشور

یادداشت مهدی قنبر، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران را درباره وضعیت سینمای کمدی در ادامه می خوانید.
خاموشی کورسوی چراغ سینمای کمدی کشور

به گزارش تهران بهشت، فیلم‌سازی در ژانر کمدی از زمان آغاز تاکنون با حضور بازیگران تأثیرگذار، موضوع‌ها و محدودیت‌ها و نیز کپی‌برداری مرسومش از نمونه‌های خارجی‌ همواره در ادوار مختلف دچار اوج و فرودهای بسیاری بوده است. هیچ ژانر دیگری در سینما تا این حد دستخوش تغییرات نشده است. تا جایی که بسیاری از منتقدان معتقد هستند آنچه امروز در سینما به اسم کمدی به نمایش درآمده چیزی جز لوده بازی‌های سخیف و تمسخرآمیز برای جذب جامعه نوجوان نداشته و به‌مراتب از کمدی‌های سطحی دهه چهل و پنجاه نیز بی‌هویت‌تر و بی‌ارزش‌تر است.

 
 
 

کمدی در ایران سابقه‌ای نسبتاً طولانی دارد. سابقه‌ای که از بذله‌گویی و تقلید دلقک‌ها آغاز و اندکی بعد جای خود را به تئاترهای تخته روحوضی، شخصیت‌های سیاه‌بازی، عروسک مبارک، تئاترهای نوکر و ارباب و نمایش‌های کمدی اصفهان داده است. به‌مرور این‌گونه آثار  ماهیت خود را از هجو و هزل به تئاترهای کمدی انتقادی اجتماعی تغییر دادند؛ و سمت‌وسوی اصلاحات اجتماعی  را به خود گرفت.

روندی که در تئاتر آغازشده بود با ظهور مدیوم بزرگ‌تری به نام سینمای پیش از انقلاب مسیر خود را گسترده‌تر کرد. در آغاز، فیلم‌های کمدی ازجمله «آبى و رابی» و «حاجى‌آقا آکتور سینما» ساخته آوانس اوگانیانس تولید شدند. فیلم‌های این دوره با موضوع و ساختی ساده با پیامی روان و رگه‌هایی طنزآمیزى بر پرده سینما ظاهر شدند. این روند در دههِ 30 با همین سازوکار ادامه یافت. نمایش این ژانر از فیلم‌سازی به ایران توسط ابراهیم صحاف‌باشی، روسى‌خان، خان‌بابا معتضدى و اردشیرخان بازمى‌گردد. از این دوره به بعد شاهد بروز کمدى خانوادگی، کمدى - موزیکال، انتقادی، کمدى تخیلی کمدى حادثه‌ای و کمدى تاریخى نیز بوده‌ایم؛ اما دو دهه بعد مسیر فیلم‌سازی کمدی در سینمای ایران تغییر کرد به‌مرور شاهد ساخت فیلم‌هایی بودیم که فقط برای خنداندن صرف و با بی‌قیدی تمام ساخته شدند و بعدها نوعی کمدی‌ غیرمؤدبانه نیز باب شد؛ که کپی بدی از نمونه‌های خارجی‌شان بودند.

پس از انقلاب و گذشتن از ممنوعیت‌های رایج این جنس از فیلم‌سازی به دلیل سابقه پیش از انقلاب، دوباره با ظهور چهره‌های جدید فیلم‌های کمدی درخشانی روبرو هستیم که می‌توان رگه‌های پررنگی از نقد اجتماعی و جامعه را در آن جستجو کرد. همین امر در کنار ارزش‌های ساختاری فیلم و فیلم‌نامه‌ها با استقبال عموم مواجه شد. فیلم‌هایی مانند «اجاره‌نشین‌ها»، «زنگ‌ها»، «روز باشکوه»، «آپارتمان شماره 13»، «ای ایران»، «دزد عروسک‌ها»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «ناصردین شاه آکتور سینما»، «آدم‌برفی» به همراه معرفی دو کمدین محبوب آن دوران «علیرضا خمسه» و «اکبر عبدی» توانستند بیش از یک دهه فیلم‌های کمدی آن دوران را در اوج نگهدارند. جالب‌توجه آنکه تمامی این کمدین‌ها نیز از تلویزیون به سینما معرفی‌شده بودند. اتفاق مهم دیگر فیلم‌های کمدی در این ایام ورود فیلم‌های عروسکی مانند «شهر موش‌ها» و «کلاه قرمزی» بود.که بازهم از دل تلویزیون بیرون می‌آمد. روند جالب‌توجهی که پیش‌تر، از تئاتر رخ می‌داد.

پس از سال 72 زمانی که احساس می‌شد کمدی در سینمای ایران دیگر رو به افول است با ورود نسلی جدید از کمدین‌های موج نو در این ژانر با «سریال نوروز 72 و ساعت خوش» و حضور «مهران مدیری» رقم خورد. کمدی و سبک خاص آن‌که بازهم از تلویزیون آغاز شد و برای همین خودمانی‌تر و ملموس‌تر بود. این موج اما تهی از محتوایی بود که در فیلم‌های سینمایی پیشین وجود داشت؛ زیرا در دوره‌های قبل کارگردانان بزرگ، صاحب سبک و مؤالف سینمای ایران مانند «مهرجویی، تقوایی، حاتمی، مخملباف» این کمدی‌ها را تولید کرده بودند. اما این پدیدآورندگان جدید همگی جوان و جویای نام بودند. همین امر هم در ابتدا باعث اقبال آن‌ها شد. بعدها این چهره‌ها تولیدات تلویزیونی بسیاری ساختند که البته به‌اشتباه به «طنزهای شبانه و نود شبی»معروف شدند؛ که البته چندی بعد نیز بسیاری از این چهره‌ها با غضب تلویزیون به سینما کشیده شدند اما چون سبک‌کاری‌شان کمدی‌های تلویزیونی بود حتی یک اثر موفق سینمایی نیز خلق نکردند و تنها کارشان تخریب ذائقه مخاطبان سینما بود.

این گروه اگرچه پس از یک دهه کارگردانان بزرگ و کمدین‌های موفق دهه 60 و 70 سینما را به حاشیه بردند اما خودشان نیز پس از یک دهه با تولید فیلم‌های کم‌بنیه‌ به لحاظ ساختاری رو به افول نهادند. ازاین‌رو به دلیل خالی شدن از سوژه به ورطه لودگی افتاده و به کپی‌های دست چندم از سینمای قبل از انقلاب و سینمای جهان روی‌آورند.

اما چرا این روند در ساخت فیلم‌های کمدی در هر دوره‌ای پیش و پس از انقلاب از محتوا و هویت تهی شده و رنگ می‌بازد؟ ضعف و سابقه عمر کوتاه ادبیات نمایشی در ایران مقوله‌ای است که در همه آثار سینمایی کشور وجود دارد. ولی این امر در فیلم‌سازی کمدی بیش‌ازپیش خودش را نشان می‌دهد. همچنین حساسیت‌های مشاغل ، حرف مختلف و سوژه قرار گرفتنشان در آثار کمدی نیز از ابتدای تولید چنین آثاری سینما نیز وجود داشته است، پس این دو ضعف نمی‌تواند علت اصلی باشد. مشکل آنجا است که سازندگان آثار کمدی پس از یک سیر تولید به ورطه تکرار می‌افتند. این ورطه آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند که دیگر اثر، چیز جدیدی برای ارائه ندارد. سازندگان سراغ الفاظ نامتجانس، سخیف و رفتارهایی خارج از عرف می‌روند تا مخاطب را بخندانند. توجیه آن نیز تقلید از نمونه‌های خارجی در سبک و رفتار بازیگران است. به‌عنوان‌مثال، تقلید از رفتار خارج از عرف «جیم کری» برای خنداندن مخاطب یک فضیلت به شمار می‌آید. به‌گونه‌ای که بازیگری ایرانی معتقد بود اگر حرکت شنیع او مردم را می‌خنداند حاضر است این کار را انجام بدهد. اما این گروه از بازیگران که بنیه علمی کافی در ژانر کاری و بازیگری‌شان ندارند هرگز درک درستی از این عدم تجانس و سنخیت رفتار و گفتار در بستر فرهنگی جامعه خود و دنیای غرب ندارند. شاید عمل «جیم کری» در یک بستر فرهنگی غربی خلاقانه باشد اما همین رفتار در بستر فرهنگی شرقی بخصوص ایرانی توهین است؛ و خانواده‌ها هرگز حاضر نمی‌شوند با فرزندانشان به تماشای آن بنشینند. در هر دوره‌ای که سینمای کمدی عاری از این نکات شد افولی را تجربه می‌کند؛ مگر آنکه از مسیر رفته بازگردد. سینمای کمدی پس از دهه 30 که «آبی و رابی و حاجى‌آقا آکتور سینما» را ساخت چون از داشته‌های‌ فرهنگ ایرانی خود تهی و از نمونه‌های غیر متجانس کمدی غربی کپی‌برداری کرد به ورطه ساخت آثار کمدی غیرمؤدبانه و بی‌قید افتاد؛ اما این روند با شکل‌گیری سینمای کمدی دهه 60 توسط بزرگان فیلم‌سازی اصلاح شد و نتیجه آن کمدی تأمل‌برانگیز، همراه با نقد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آثار دهه 60 و 70 شد. روندی که متأسفانه امروز به افول رسیده و آثاری بی‌بنیه و خام‌دستانه‌ که از محتوا تهی هستند و هر لودگی را به اسم کمدی به خورد مخاطب می‌دهد جای آن را گرفته است.

نکته مهم در خصوص فیلم‌سازی ژانر کمدی در ایران و دیگر کشورهای دنیا فهم بالای مخاطب ایرانی از مقوله کمدی است. این مخاطب که از دلِ آموزه‌های مختلف ادبیاتی برآمده ، مخاطب  که عبید زاکانی، علی‌اکبر دهخدا و ایرج پزشک زاد را پشت سر گذشته و تفاوت هجو، هزل و طنز را می‌فهمد یک گام از فیلم‌سازی که می‌خواهد کمدی دسته چندم غربی و یا لودگی را در قالب کمدی به او قالب کند جلوتر است. و هر بار که سینماگری به سراغ  این‌گونه از فیلم‌سازی می‌رود او و سینمایش را به حال خود رها می‌کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر

پربازدیترین ها

آخرین اخبار