تماس با ما درباره ما

سیره عبادی و خانوادگی و حکومتی و اقتصادی حضرت علی ( ع)

با ما همراه باشید تا با گوشه ای از سیره علوی در زمینه های مختلف طبق اسناد و کتب معتبر آشنا شوید.
سیره عبادی و خانوادگی و حکومتی و اقتصادی حضرت علی ( ع)

به گزارش تهران بهشت؛ گوشه ای از سیره عبادی و خانوادگی و حکومتی و اقتصادی حضرت علی ( ع) به شرح ذیل است:

اخلاص

از دید امام علی(ع)، گفتار و رفتار بی اخلاص، هیچ ارزش و اعتباری ندارد.[۳۵۰] برخورد حضرت علی با عمرو بن عبدود در جنگ احزاب یکی از نمونه‌های اخلاص ایشان است؛ پس از آنکه علی(ع) بر عمرو دست یافت، عمرو به سوی امام آب دهان انداخت. امام برای آنکه از روی خشم عمرو را نکشته باشد، او را رها کرد و پس از آنکه خشمش فرونشست، برگشت و او را کشت.[۳۵۱]

نماز

در سیره عبادی علی(ع) نماز اهمیت ویژه‌ای دارد؛ تا آنجا که وی پیشتازی خود در اقامه نماز در کنار پیامبر را از امتیازات خویش دانسته است.[۳۵۲] نمازهای حضرت علی بسیار طولانی بود[۳۵۳] و به نماز شب اهتمام داشت.[۳۵۴]امام صادق(ع) در روایتی می فرماید که امام علی(ع) در آخر عمرش در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می گزارد. [۳۵۵]

سیره خانوادگی

شیوه همسرداری

امام علی در مورد رابطه خود با همسرش حضرت زهرا(س) می‌گوید: «به خدا سوگند! هیچ‌گاه فاطمه را به اکراه به کاری وانداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم تا خداوند او را نزد خویش برد و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت و خشمگین نکرد و از دستور من سرپیچی ننمود و هر گاه به او نگاه می‌کردم همه ناراحتی‌ها و اندوه‌ها و غم‌هایم را از یاد می‌بردم».[۳۵۶] علی(ع) در کارهای خانه به فاطمه کمک می‌کرد.[۳۵۷]

رفتار با فرزندان

بنابر آنچه از امام علی نقل شده، فرزندان حقوقی دارند که باید رعایت شود. وی می‌فرماید: «حق فرزند بر پدر آن است که بر او نامی نیک بگذارد. ادب نیکو و پسندیده بیاموزد و قرآن را به او آموزش دهد...».[۳۵۸] وی در مورد چگونگی تربیت کودکان فرمود: «هر کس کودکی دارد، کودکی کند».[۳۵۹] سفارش امام علی(ع) به والدین این بوده که در تربیت فرزندان، موقعیت زمانی کودکان و فاصله میان دو نسل را در نظر داشته باشند.[۳۶۰]

رفتار با خویشاوندان

از نظر امام علی(ع)، خویشاوندان جایگاه مهمی در زندگی افراد دارند. به نظر وی هیچ‌کس از خویشان و بستگان خود بی‌نیاز نیست که از وی با زبان و دست دفاع کند. خویشاوندان بزرگ‌ترین گروه از مردم هستند که از انسان پشتیبانی می‌کنند و ناراحتی او را از بین می‌برند و هنگامی که حادثه‌ای برای شخص پیش آید، آنها پرعاطفه‌ترین مردم‌اند.[۳۶۱]

سیره حکومتی

ابونوار کرباس فروش می‌گوید: «علی بن ابی‌طالب به همراه برده‌اش نزد من آمد و دو پیراهن کرباس خرید. سپس به برده‌اش گفت: «هر کدام را می‌خواهی بردار»؛ برده یکی را برداشت. سپس علی پیراهن دیگر را برداشت و پوشید.»

ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع)، ص۱۲۹.

عدالت

امام علی(ع) در نخستین روزهای خلافتش، در برابر سنت خلفا -که بیت‌المال را بر اساس سوابق افراد در جنگ‌های صدر اسلام و یا سبقت در ایمان و مانند آن تقسیم می‌کردند- ایستاد و این عدم مساوات در تقسیم بیت‌المال را خلاف دستور قرآن برشمرد.[۳۶۲] وی عمار یاسر و ابوالهیثم بن تیهان را مسئول بیت‌المال کرد و به آنها کتباً دستور داد که عرب و عجم و هر مسلمان از هر تیره و تبار که باشد، در سهم بیت‌المال یکسان‌اند.[۳۶۳] همچنین وقتی خلافت را به دست گرفت، تمام زمین‌هایی را که عثمان به افراد مختلف واگذار نموده بود، مال خدا خواند و دستور بازگرداندن آنها به بیت‌المال را صادر نمود.[۳۶۴]

اقامه حق و دفع باطل

نگاه امام علی (ع) به حکومت به عنوان ابزاری برای اقامه حق و دفع باطل بود وا گر این هدف مهم و مقدس در پرتو حکومت برایش میسر نمی شد هیچ دلبستگی به حکومت نداشت وچنین حکومتی کمترین ارزش را نیز برایش نداشت ابن عباس نقل می کند که در منزل «ذى قار» بر امیرمؤمنان وارد شدم در حالى که مشغول وصله نمودن کفش خود بود!به من فرمود: «قیمت این کفش چقدر است؟» گفتم: «بهایى ندارد!» فرمود: «به خدا سوگند همین کفش بى ارزش برایم از حکومت بر شما محبوب‌تر است، مگر این‌که با این حکومت حقّى را بپا دارم و یا باطلى را دفع نمایم» [۳۶۵]

رفتار با دوستان و خویشاوندان در بیت المال

علی(ع) در بیت المال سخت‌گیری می‌کرد، چنانچه وقتی دخترش گردنبند مرواریدی را از علی بن ابی رافع، کلیددار بیت‌المال، به‌صورت امانت گرفت، هم دخترش و هم علی بن ابی رافع را به‌شدت بازخواست کرد.[۳۶۶] در جریان دیگری نیز به یکی از یارانش که درخواست مالی خاص از وی کرده بود، تذکر داده و او را از درخواستی بیش از حق خود منع نمود.[۳۶۷]

سخت‌گیری در اجرای دین و قانون

امام علی(ع) در کار دین، اجرای دقیق قانون و شیوه صحیح حکومت‌داری، بسیار جدی و بی‌اغماض بود و همین عامل او را برای برخی تحمل‌ناپذیر کرده بود. وی در این راه حتی به نزدیک‌ترین یاران خویش نیز سخت‌گیری می‌کرد؛ مثلاً در جریانی به قنبر دستور داد که مردی را حد بزند. قنبر تحت تأثیر احساسات، سه تازیانه اضافه زد. علی(ع) آن مرد را وادار کرد به جبران آن سه تازیانه، قنبر را تازیانه بزند.[۳۶۸] همچنین در نهج البلاغه آمده است که یکی از توانگران بصره، عثمان بن حنیف، فرماندار بصره را مهمان کرد و غذاهای رنگارنگ در سفره گذاشت و نیازمندان به آن ضیافت راه نداشتند. وقتی گزارش این ضیافت به گوش علی(ع) رسید، فوراً نامه‌ای به عثمان بن حنیف نوشت و او را به‌خاطر رفتن به چنین محفلی سرزنش کرده و او را به پیروی از راه و روش زاهدانه خویش دعوت نمود.

از نظر امام علی(ع) حق زمامدار بر مردم و حق مردم بر زمامدار بزرگ‌ترین حقی است که خداوند قرار داده و کاملاً دوسویه است[۳۷۰] و رعایت حقوق متقابل زمامدار و مردم ثمرات فراوانی دارد؛ از جمله عزت یافتن حق، استوار شدن پایه‌های دین، آشکار شدن نشانه‌های عدالت و اجرا شدن سنت‌های پیامبر اسلام(ص)[۳۷۰] امام علی(ع) برای شخصیت و حقوق مردم ارزش بسیاری قائل بود و این امر در نامه‌هایی که به مأموران دولتی فرستاده، کاملاً آشکار است. در دستورالعملی که برای مأمورین جمع‌آوری خراج نوشته است، آنان را به رفتار عادلانه و منصفانه و صبر و حوصله در برخورد با مردم سفارش کرده است.[۳۷۱] همچنین هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را به استانداری مصر منصوب کرد، او را به مهربانی و خوش‌رفتاری با همه مردم، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، و برخورد انسانی با آنان دعوت نمود.[۳۷۲]امام علی (ع) در یکی از سخنانش محورهای اصلی حقوق متقابل مردم و حاکم را اینگونه بیان کرده است:اى مردم! مرا بر شما، و شما را بر من حقّى است، امّا حقّ شما آن است که از خیر خواهى شما دریغ نورزم و بیت المال شما را در راه شما صرف کنم، و شما را تعلیم دهم تا از جهل و نادانى نجات یابید و تربیتتان کنم، تا فرا گیرید.و امّا حقّ من بر شما این است که در بیعت خویش با من وفادار باشید و در آشکار و نهان خیرخواهى را از دست ندهید. هر وقت شما را بخوانم اجابت نمایید و هر گاه فرمان دادم اطاعت کنید. [۳۷۳]

برخورد با متملقان و چاپلوسان

از آنجا که هدف امیرالمؤمنین(ع) از حکومت اقامه حق و دفع باطل و گسترش عدالت بود. در برابر هر عاملی که این هدف را تهدید کرد ایستادگی نمود. او به هیچ وجه اجازه نداد که متملقان بتوانند با ادبیات تملق آلودشان مسر درست حکومت علوی را به انحراف بکشانند.و تصریح می‌کرد که اصلاً چنین ادبیاتی را دوست ندارد. یکبار پس از خطبه‌ای که حضرت در باره حقوق متقابل حاکم و مردم ایراد کرد یکی ازاصحابش با سخنانی طولانی اعلام آمادگی و اظهار تسلیم و فرمانبرداری کرد امام علی(ع) در پاسخش فرمود: سزاوار است آن کس که جلال خداوند در نظرش بزرگ و مقام او در قلبش پر عظمت است همه چیز- به خاطر آن عظمت- جز خداوند در نظرش کوچک جلوه کند. امام(ع) درادامه سخنش افزود: بدانید از بدترین حالات زمامداران در پیشگاه صالحان این است که گمان برده شود آنها فریفته تفاخر گشته و کارشان شکل برترى جویى به خود گرفته،  من از این ناراحتم که حتّى به ذهن شما خطور کند که مدح و ستایش را دوست دارم؛ از شنیدن آن لذّت مى‌برم. من- بحمد الله- چنین نیستم  و اگر (فرضاً) دوست هم مى‌داشتم، به خاطر خضوع در برابر ذات پر عظمت و کبریایى خدا- که از همه کس به ثنا و ستایش سزاوارتر است- آن را ترک گفتم.امام (ع) سخنش را این‌گونه ادامه داد: گاهى مردم ستودن افراد را به خاطر مجاهده‌ها و تلاش‌هایشان لازم مى‌شمرند (و این براى مردم بى عیب است، امّا من از شما مى‌خواهم)  مرا با سخنان جالب خود نستایید  (و این که مى‌بینید در راه اجراى فرمان خداوند تلاش مى‌کنم) براى این است که مى‌خواهم خود را از مسؤولیت حقوقى که بر گردنم هست خارج سازم؛ حقوقى که خداوند و شما بر گردنم دارید و هنوز کاملًا از انجام آنها فراغت نیافته‌ام و واجباتى که به جاى نیاورده و باید به مرحله اجرا گذارم[۳۷۴] [یادداشت ۵]

سیره اقتصادی

تشویق به کار

در شرح نهج البلاغه آمده است که امیر المومنین(ع) با دستانش کار می‌کرد، زمین را آماده می‌کرد، درخت خرما می‌کاشت، آبیاری می‌کرد و همه این‌ها را خود انجام می‌داد.[۳۷۵] از دیدگاه امام علی(ع) ارزشِ حرکت برای جهاد در راه خدا، بیشتر از ارزشِ تلاش در راه کسب روزی برای خانواده نیست.[۳۷۶]در روایتی از امام صادق(ع) است که امام علی (ع) هزار برده را با تلاش و کار و دسترنج خویش آزاد کرد. [۳۷۷]

پی نوشت:

  1.  آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۳۶۶، ص ۱۹۷.
  2. ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۳۸۱.
  3. ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص ۱۱۸.
  4. ↑ ابن طاووس، فلاح السائل،۱۴۰۶ق، ص ۱۰۹.
  5. ↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۵ق، ج۲، ص ۱۲۳.
  6. ↑ الشیخ حرّ العاملی، وسائل الشیعة، ج۵، ص۱۷۷.
  7. ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۳۱.
  8. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۲۳.
  9. ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۰۰.
  10. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص ۲۰۳.
  11. ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص ۲۶۷.
  12. ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۹.
  13. ↑ محمودی، نهج السعادة، مؤسسة الاعلمی، ج۱، ص۲۲۴؛ مفید، الاختصاص، ۱۴۳۰ق، ص۱۵۱.
  14. ↑ حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۱۳۷۹، ج۷، ص۴۵۷.
  15. ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ص۱۵۸.
  16. ↑ مکارم شیرازى، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان،۱۳۸۴ش، ج۱،ص۸۸.
  17. ↑ طبری، تاریخ طبری، ج۳، جزء ۶، ص۹۰.
  18. ↑ ثقفی، الغارات، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۴۵.
  19. ↑ قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۱۶۷.
  20. ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۵.
  21. ↑ پرش به بالا به:۳۷۰٫۰ ۳۷۰٫۱ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷.
  22. ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۱.
  23. ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  24. ↑ مکارم شیرازى، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۹۳.
  25. ↑ . مکارم شیرازی، نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۲۳.
  26. ↑ شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص ۱۴۷.
  27. ↑ السرائر، ج۲، ص ۲۲۸.
  28. ↑ الشیخ الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۷۴.

 

ارسال نظر